ورود به دور دیگری از مذاکرات فنی با آژانس میتواند تله دیگری باشد برای استخراج اطلاعات توسط بازرسان این نهاد که تجربه ثابت کرده است عملا یا مستقیما جاسوس موساد و سیا هستند یا متأثر و تحت نفوذ آنها. اساسا این دو سازمان جاسوسی در تمامی نهادهای بینالمللی نفوذ دارند. صرف نظر از اینکه مذاکره بشود یا نه، ایران باید روابط خود با روسیه و چین و همسایگان و همینطورکشورهای عضو بریکس وشانگهای راتقویت کردهواجرایاصلاحات ساختاری درحوزه اقتصادوتداومافزایش توانمندیهای نظامی را در دستور کار قرار دهد تا به طرف مقابل این علامت داده شود که کشور معطل مذاکره نیست. باید بهیاد داشت که دنیای امروز با زمانی که اجماع جهانی علیه ایران و تحریمهای سازمان ملل تصویب و اجرایی شد، بسیار فرق کرده و امکانات ما برای خنثیسازی تحریمهای غربی بهشدت افزایش یافته؛ بهخصوص که اکنون شاهد افزایش انسجام ملی و بالا رفتن سرمایه اجتماعی هستیم. البته دولت باید تمام توان خود را برای حفظ این انسجام با سیاستهای صحیح اجتماعی و اقتصادی بهکار گیرد. در این شرایط هر نوع مذاکره صرفا باید در قبال دریافت امتیازات و با زمانبندی مشخص شروع شود چراکه غرب ثابت کرده از طریق کش دادن مذاکرات تلاش دارد روند تحولات و پیشرفتهای طرف مقابل را کُند کند. همچنین با دادن وعده سرخرمن از مذاکرات برای تخلیه اطلاعاتی و فریب و ایجاد محاسبات غلط و تاکتیک غافلگیری بهره میبرد. قطعا تبادل پیام در همه شرایط ممکن و لازم است؛ حتی در زمان جنگ اما مذاکرات رسمی فقط باید زمانی شکل بگیرد که غرب از تحریمهای خود دست بردارد و تضمینهای لازم برای عدم تجاوز بدهد؛ بهویژه آنکه در دوران تهاجم ۱۲روزه به ایران، آمریکا و غرب صراحتا از سودای براندازی نظام پرده برداشتند. در این شرایط پیروی ازراهبردهای سابق در مذاکرات و تعامل با غرب آزمودن خطاهای سابق است .